بنای پانتئون در رم مورد مطالعاتی مناسبی برای درک فضا، سبک، کمپوزیسیون، نور، در بناهای کلاسیک می باشد. با وجود تعمیرات، بازسازی ها و الحاقاتی که در طول سالیان گذشته برروی این بنا شده است، گنبد موجود در پانتئون به عنوان یک از کاملترین و بهترین نمونه باقی مانده از گنبدهای موجود در دوران رومی است. هیچ مدل دیگری به خوبی این گنبد نمیتواند خصوصیات اصلی معماری داخلی کلاسیک را نشان دهد. قبل از ورود به پانتئون و قبل از آنکه توجه ما به دیوارهای نگهدارنده گنبد آن جلب شود، آن چه که ما را بسیار تحت تأثیر قرار میدهد، فضای این بنای کلاسیک است. واضح است که برای معماران رومی، فضای سه بعدی چیزی بیش از آنچه بین دو جسم است میباشد. آنها فضا را به صورت مثبت درک میکنند همان طور که یک جسم صلب را درک میکنند. در ایده و تصور کلاسیک، فضا همیشه مانند یک حجم است، همانند احجام هندسی و استعاره های انسانی.
اصلیترین واحد فضای معماری کلاسیک اتاق است، و ما باید به آن نه به عنوان یک فضای خالی و بیاثر بلکه به عنوان یک توده قابل توسعه و خیالی نگاه کنیم. یک اتاق به طور معمول با یک و یا تعداد بیشتری از اجسام هندسی که آن را احاطه کردهاند، یعنی دیوارها، سقف و کف تعریف میشوند. پانتئون به صورت یک گوی و در یک دایره طراحی شده است.
فضای داخلی پانتئون ایده کلاسیک و درک کلاسیک فضا را به عنوان یک اتاق نشان میدهد. یک اتاق با دیوارهای منظم که از ایده انسانی سرچشمه میگیرد، محدود شدهاست. اتاقها معمولاً در آکس ها و یا در خط مستقیم که به مرکز ختم میشوند شکل گرفتهاند. سطوح در برگیرنده فضا، سطوحی اختیاری و نامعلوم نیستند بلکه بخش جدانشدنی از اتاق هستند که کالبد فضا را شکل میدهند.
در پانتئون با یک فضای وسیع و در حال توسعه و همزمان با آن مرز محدود کننده این فضا روبهرو هستیم. همان زمان که فضای خمیده و طاق پانتئون چشم ما را به بالا میبرد، دیوارهای اطراف، ما را احاطه میکنند، و فضای دورتری را که در میان ستونها موجود است، به ما نشان میدهند. بالای سر، پنجره ای که درست وسط سقف وجود دارد، آسمان را به داخل میآورد. داستان دیگر فضاهای بناهای کلاسیک نیز دیالوگ ساده ای بین محوطه محدود به دیوارها و فضای در حال انبساط آن است.
سبک
هنگامی که یونانی ها از سرستون های کرنتین و یونیک استفاده میکردند، رومی ها قرنیسها و کتیبه هایی را برای سبک کرنتین طراحی کردند، در طراحی پانتئون سبک کرنتین برجسته و بسیار واضح است. و در هیچ یک از معماری های دوران کلاسیک هیچ عنصر دیگری نتوانسته است این تعادل هندسی را به زیبایی برقرار کند. هر فضایی که کاملاً به سبک کرنتین ساخته شده است، به عنوان فضایی پراهمیت و بزرگ شناخته شده است.
کمپوزیسیون
تمام لایه های ساختاری (structur)، سبک، و عناصر مختلف و منفردی که پانتئون را تشکیل میدهند به گونه ای مناسب و زیبا و راضی کننده با یکدیگر ترکیب شدهاند. در پانتئون شاهد این مسئله هستیم که یک کمپورسیون کلاسیک به طور همزمان در سه بعد و در مقیاس های متفاوت با یکدیگر، کار کرده و هماهنگی به وجود آورده است. به طور مثال دیوارها، که با چارچوب استادانهای برپا شدهاند، شامل ستونها، نعل درگاهها، طاقچهها، دربها و سطح دیواری که بین این عناصر قرار گرفته، خودشان به انواع مختلفی تقسیم شدهاند. فضای باز و فضای بسته بین این عناصر و رابطه بین آنها به درستی طراحی شده است. این اتاق یک پازل سه بعدی است که قسمت های مختلف آن، رابطه پیچیده با یکدیگر دارند، و پاسخگوی نیازهای عملکردی، منطق ساختاری (ساختمانی) و زیبا شناسی میباشند. کمپوزیسیون این بنا، مرتبه ای، ظریف، زیبا است. روی هم رفته، آن چه باعث اثرگذاری این بنا میشود، هماهنگی بین عناصر است. عناصر تنها گردهم جمع آوری نشدهاند بلکه به آنها به عنوان اجزای سازنده یک بدن نگاه شده است تا اجزای سازنده یک ماشین.
کمپوزیسیون، جوهره اصلی طرحهای کلاسیک است چرا که عوامل مختلف را به یکدیگر مربوط میکند فضا، سازه، سبک و عناصر مختلف ممکن است با یکدیگر هماهنگی لازم را نداشته باشند و با یک کمپوزیسیون مناسب میتوان ارتباط بین آن ها را برقرار کرد.
کمپوزیسیون با مدیریت ( نظم) و مقیاس به این هدف خود دست پیدا میکند. مدیریت و نظم باعث میشود که هرجزء به صورت منفرد و در ارتباط با سایر اجزاء نقش خود را به درستی ایفا کند. مقیاس نیز، اندازه پرسپکتیو و اجزا را به صورت مجزا و در ارتباط با یکدیگر و در ارتباط با انسان، به صورت مناسبی کنترل میکند.
پانتئون نمونه کاملی از استفاده استعاری و واقعی نور در کنار فرم ها است. نور خورشید از پنجره گرد به داخل میتابد و سطح روشنی را روی زمین و دیوار به وجود میآورد. نور این پنجره گرد و طاقچه های دیوارها، نقاشی و طرح زیبا و فریبندهای را به وجود میآورد. در روزهای ابری نیز، نوری که از گنبد بالا به درون میتابد، زیبایی توصیف نشدنی را به وجود میآورد.
تأثیری که نور در این محیط دارد قابل توصیف نیست ولی ما را به این سمت هدایت میکند که تأثیر نور ( تأثیر مجازی آن) را در یک محیط درک کنیم. هنگامی که در فضای پانتئون قرار میگیرم به وضوح حقیقت، عقل و خرد و جاودانگی را درک میکنیم.
بازدید کنندگان از پانتئون زیبایی این بنای کلاسیک را به وضوح در احساس، نور، فرم ها و مصالح این بنا درک میکنند. پوشش داخلی این بنا با سنگهای مرمر رنگارنگ و براق و طرح های طلائی آن، شکوه و جلال دوره Roman را نشان میدهد.
میراث پانتئون
با وجود اینکه در قرن 15 دوره Roman تمام شد اما این سبک در دوره بیزانتین ادامه داشت اما در دوره معماری اروپای غربی از بین رفت. در دوره رنسانس ایتالیا این سبک دوباره احیا شد و به کار گرفته شد. در دوره رنسانس سعی معماران این بود که از سبکهای گذشته استفاده کرده با این تفاوت که نوآوری هایی را نیز با آن همراه کنند.
با توجه به بناهایی که در این دوره ساخته شد و با توجه به شرح و توضیحاتی که در مورد آنها نوشته شد، احیای معماری کلاسیک به سرعت به فرانسه، انگلستان، سرتاسر اروپا و در نهایت به جهان جدید وارد شد. این سبک سنتی تا نیمه قرن 18 که ادامه داشت و خود را با فرهنگ ها، مصالح ، آب و هوا، نوعهای متفاوت و ... هماهنگ کرده بود.
|
|
|
|
|
|
|
|
منبع : http://www.architectureweek.com/2005/0831/culture_1-1.html
آنچه ماریو بوتا میسازد؟
طراحی یک ساختمان بزرگ، طی یک پروسه از تصور کردن، واقعیت بخشیدن چیزی از هیچ و توسعه آن توسط فرمها صورت میگیرد. معمار سوئیسی، ماریو بوتا، که به خاطر طرحهایش برای موزه ها و کلیساها شناخته شده است، روش منحصر به فردی را برای طراحیهایش دنبال میکند.
او در طرحهایش از زبان مشترک بین فضا، نور، هندسه استفاده میکند تا آنچه را که در آکادمی سلطنتی لندن به نام شعر فضا مینامند، به وجود آورد. وی موارد اصلی را که در طرحهایش دنبال میکند، به قرار زیر بیان میدارد:
· پیدا کردن مشکلات و کشف جواب آنها از طریق درک مستقیم محیط
· ارتقاء فرهنگ جامعه
· جستجوی راهی جدید برای ایجاد تعادل و توازن
· ایجاد آنچه باعث تقدس مکان میشود
· تغییر محیط طبیعت به فرهنگ
درک مستقیم راهحل را پیدا میکند.
بوتا میگوید: تجزیه و تحلیل مسائل باعث میشود تا مشکل به درستی درک شود، سپس از طریق درک مستقیم است که مشکلات حل میشود.
بوتا با دقت فراوان به محیط گوش میدهد به موقعیت جغرافیایی و اجتماعی آن . او میگوید : برای طراحی احتیاج دارم که محیط را تجزیه و تحلیل کنم، از محیط سئوال کنم و حس تاریخی آن را درک کنم. من به این مسئله اعتقاد دارم که هر محیط پتانسیل تغییر را در خود دارد و اگر کسی به آن گوش دهد، خود محیط به او میگوید که چه طرحی برایش مناسب است .
ماریو بوتا تأکید میکند که: به وجود آوردن یک اثر معماری یعنی مقاومت کردن در برابر از بین رفتن هویت و نمایش فرهنگ مردم جامعه. او بر این عقیده است که آثارش توانایی آن را دارند که تأثیر مثبتی بر جامعه داشته باشند.
او بیننده را جزئی از طرحهایش میداند، نه کسی که صرفاً مشغول به تماشای طرحش است. از نظر بوتا، معماری قبل از آنکه یک اثر زیبایی شناختی باشد، یک اثر اخلاقی با انضباط است.
معماری اثری است که در خلاء به وجود نیامده و نیازمند فعل و انفعال و عملکردهای متقابل (برهمکنش) با محیط خود است. معماری و هنر باید در جهت ارتقاء کیفیت محیطی باشند نه در جهت لکهدار کردن محیط.
این معمار سوئیسی میافزاید: هر اثر معماری فرزند اثر پیشین است. فعالیت های ما ممتد هستند و در این پیوستگی هر اثر تجربهای برای فعالیت دیگر است.
اولین طرح بوتا برای یک کلیسا، احترام و ستایش افراد زیادی را به همراه داشت، همچون ستایشی که در مقابل کارهایی که کله و پیکاسو داشتهاند. آنچه در این طرح مشخص است، شکلگیری بسیاری از افکار بوتا براساس کارهای لوکوربوزیه و لوئیکان میباشد.
از نظر بوتا، معماری لحظهای از زمان را در محفظهای قرار میدهد و تاریخ را میستاید. آفرینش نوعی تعادل را طالب است.
از نظر ماریو بوتا، طراحی معماری به معنای تغییر مکان است. مردم تمایل ندارند که آنچه را که به آن عادت دارند، تغییر دهند. اما بوتا در طراحیهایش سعی برآن دارد که به تعادلی متفاوت با آنچه که موجود است برسد.
یکی از آخرین کارهای او که مربوط به بازسازی خانه اپرای اسکالا scala با قدمت 200 سال بود، اعتراض بسیاری از شهروندان میلان را به دنبال داشت. اما همین ساختمان باعث شد تا رئیس جمهور ایتالیا از او تقدیر به عمل آورده و وی موفق به دریافت جایزه جامعه نگهداری بافت تاریخی اروپا را به خود اختصاص دهد. این بدین معناست که او، نوعی تعادل جدید را در جامعه به وجود آورده است در عین حال با اضافه کردن فضاهایی مورد نیاز به ساختمان موجود، و نگهداری نمای ساختمان، پاسخی مناسب به نیاز مجموعه داده شده است. در طراحی مجموعههای مقدس (کلیساها) بوتا با سیر تکاملی تقدس و روحانیت در دوران مدرن رو به رو شد. به نظر او کلیساها مانند دیگر مکانها، باید فرهنگ جامعه خود را داشته باشند.
Evry cathedral و Milan Malpensa Airport Chapel در فرانسه و Cymbalist Synagogue در تل Tel از جمله کارهای اخیر بوتا میباشند.
از نظر بوتا: تقدس و روحانیت و ستایش امری بسیار شخصی ولی لازم میباشد. یک پیکر تراش از عهده این برنمیآید که این احساس را پاسخگو باشد اما یک مکان مقدس باید از عهده این مسأله برآِید. همه چیز بینظم و آشفته و پرهرج و مرج است. مگر محیط کلیسا که باید مکانی آرام برای تفکر باشد، و عمدتاً به سبک مینیمال است، برای مهیا کردن زمینهای که افراد بتوانند رابطه بین خود و روحشان را ارتقاء بخشند. همچنین او میافزاید که در طراحی باید از نشانههای هر فرهنگ استفاده کرد زیرا معانی در سنهای مختلف و فرهنگهای متفاوت با یکدیگر متفاوت است.
بوتا بر این عقیده است که خلق یک سازه معماری به معنای تصرف زمین است. و به معنای تغییر طبیعت به فرهنگ در خلال ارتباطات مردمی.
طراحی و ساختن راهی است برای خلق زیبایی و برای پیروزی بر فشارها، اندیشهها تضادهای زندگی.
میتوان گواهی داد که معماری راهی نیست برای تغییر مکان بلکه روشی است برای خلق مکان.